یا ایها الناس شما را چه شده است که ظهور فرج را فراموش کردید ؟؟؟

خنده دار است زمانی نه چندان دور بر این تصور بودیم که آیا ما هم امام زمانی خواهیم بود؟؟

اما الان کار به جایی رسیده که شمشیر را از رو به روی حضرت کشیده ایم؟؟؟

چه شد که اینگونه شدیم؟؟؟

#طلحه _و_زبیر_های_زمانه_ات_را_بشناس

یا مهدی

همه نگاه ها به سوی تو گره خورده تا تو بیایی

و خار باشی بر چشم همه آنان که چشم دیدنت را ندارند

و مرهمی باشی بر دل آنانی که سال هاست در فراقت با تمام وجودشان ایستاده اند

دل ها همه منتظر برای فرج است

در نای بنفشه ها نوای فرج است

ذکری که حجاب غیب از او می گیرد

ای عاشق منتظر، دعای فرج است

 

اللهم عجل لولیک الفرج

در کمپین عاشقان ظهورعضو شوید

بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد

دعا, کبوتر عشق است بال و پر دارد


بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب

که روز گار بسی فتنه زیر سر دارد


بخوان دعای فرج را و نا امید مباش

بهشت پاک اجابت, هزار در دارد


بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است

خدای را شب یلدای غم , سحر دارد


بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال!

مسافر دل ما نیت سفر دارد


بخوان دعای فرج را ز پشت پرده ی اشک

که یار گوشه ی چشمی به چشم تر دارد!


بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا

ز پشت پرده ی غیب به ما نظر دارد


بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا

حجاب غیبت از آن روی ماه بردارد

«عید» ما دیدن رخسار مه توست بیا

گفت:«لطفاً این پرونده ها را بشمار

 گفتم:«مثل هفته قبل…هنوز به سیصد تا هم نرسیده».
 
غمی روی چهره اش نشست.
 گفت: «یاران من کی کامل میشوند؟…»

اللهم عـــــجل لــــــولیک الفرج

افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت

افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت

ماه رمضان حافظ این گله بد از گرگ
فریاد که زود از سر این گله شبان رفت

شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شیرازه جمعیت بیداردلان رفت

بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت

برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان
آن روز که این ماه مبارک ز میان رفت

تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت
از نامه اعمال، سیاهی چو دخان رفت

با قامت چون تیر درین معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت

برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت

چون اشک غیوران به سراپرده مژگان
دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت

از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت

صائب تبریزی

در هـر دمم هـزاران فریـاد انتظار است

یک لحظه بی تو بودن، یک عمر احتضار است
وقتــی تــو را نــدارم، بهتر که جان سپارم
این زندگی تباهی، ایـن عمـر انتحـار است
آن کــو قــرار دارد، کـی عشق یار دارد؟
عاشق بسان طوفان، پیوستـه بی قرار است
ای یاس باغ نرگس! باز آ که می‌کنم حس
بـی روی تـو زمانـه پاییز بی بهـار است
بی جلـوۀ تـو عالم تاریکتر ▪️ ز گور است
وین مهر عالـم افروز شمع سر مزار است
عیسی کـه از نبـوت بـر خویشتـن نبالد
آرد نمـاز بـا تو، این اوج افتخـار است
ما دور کعبه گشتیم با اشک خود نوشتیم
ای زائریـن کعبـه! کعبـه جمال یار است
از هجـر یــار گفتیـم، از انتظـار گفتیـم
کو مرد انتظاری «یابن‌الحسن» شعار است
گیرم تـو غمگساری در بیـن مـا نـداری
ای نور دیده! ما را ،کی جز تو غمگسار است؟
میثم به دعوی عشق، مگشای لب که عاشق
یا زیـر تیـغ قاتـل، یــا بر فـراز دار است

با سلام بر آقا امام زمان

دیگر یقین دارم که آمدنت نزدیک هست

شاید این جمعه بیایی ، شاید

میدانم ، که جسارت کردم اما آقا جان دیگر بریده ام

دستی بکش بر سر ما

نام مادرت بر زیانم جاریست

یاد جدت ب در دلم جاریست

میبینی آقا جان

همه از ظلم میگویند و از ظالم

بکش دستی بر سر ما

پا بگذار بر چشمان ما

نورانی بفرما دیدگانم را

میدانم چه خواهی گفت : اندکی صبر سحر نزدیک است